کد مطلب:28736 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:100

علی و مباهات به برکَندن فتنه تعمّق












با آنچه تا بدین جا درباره جریان تَعَمُّق و چهره های وابسته به این جریان آوردیم، روشن است كه برخورد با این جریان، كاری بوده است كارستان! به واقع، بركندن ریشه این فتنه كه - به ظاهر جریانی استوار در دینداری بود -، بسی دشوار می نمود. مولاعلیه السلام از جمله افتخارات دوران حكومتش را تباه ساختن این جریان و خشكانیدن ریشه این فتنه دانسته و فرموده است:

أنا فَقَأتُ عَینَ الفِتنَةِ، ولَم تَكُن لِیَتَجَرَّأَ عَلَیها غَیری.[1].

من چشم فتنه را درآوردم كه جز من كسی جرئت آن را نداشت.

نبرد با قیافه های حق به جانب، قاریانی كه زمزمه های قرآنی زندگی شان را فرا گرفته بود و با ظاهری خداجویانه ندای «لا حُكْمَ إلّا للَّه؛ حُكم، تنها از آنِ خداست!» بر زبان داشتند، بسی دشوار بود. آنان شب زنده داری می كردند، سر بر زمین می نهادند و سجده های طولانی به جای می آوردند، پیشانی های پینه بسته داشتند، در انتقادْ هیچ مرزی را رعایت نمی كردند و به عنوان چهره های مهم و استوار در راه دین، شُهره بودند؛ امّا اَسَفا كه دلی بیمار، اندیشه ای تُنُك و خِردی كم سو داشتند. برخورد با جریان تعمّقْ راستی را - با توجّه به آنچه آمد - در آن روزگاران جز از علی علیه السلام برنمی آمد.

قلع و قمع جریان قاریان، بصیرت و قاطعیت ویژه ای لازم داشت و این كار، تنها از علی علیه السلام برمی آمد. چنین است كه امام علیه السلام در رویارویی با «ناكثین» و «قاسطین» نفرمود اگر من نبودم، دیگری نمی توانست چنین كند؛ امّا در برخورد با فتنه «خوارج» فرمود:

لَم تَكُن لِیَجتَرِئَ عَلَیها أحدٌغَیری.

جز من كسی بر آن كار، جرئت نداشت.

لَولا أنا ما قوتِلَ...

اگر من نبودم، كسی نمی توانست نهروانیان را بكشد.









    1. نهج البلاغة:الخطبة 93.